عالمی پرکار و روشن بین

پایگاه رسمی آیت الله واعظ زاده خراسانی

دکتر حسام الدین واعظ زاده

4b
حسام

دکتر حسام الدین واعظ زاده، فرزند زنده یاد آیت الله محمد واعظ زاده خراسانی، در سال های طولانی، شاهد تلاش و تکاپوی علمی و تقریبی پدر بوده و دراین باره، خاطرات و تحلیل هایی شنیدنی دارد. وی در گفت وشنودی که پیش روی دارید، شمه ای از مشاهدات و ارزیابی های خود دراین باره را مطرح ساخته است.

با تشکر از جناب عالی به دلیل شرکت در این گفت وشنود، لطفا در آغاز بفرمایید که در شخصیت پدر ارجمندتان زنده یاد آیت الله واعظ زاده خراسانی، چه خصالی را برجسته تر و درخور توجه تر دیدید؟

بسم الله الرحمن الرحیم. ویژگی های شخصیتی ایشان، از نظر من در سه بعد قابل بررسی است: بعد فردی، بعد علمی و بعد جهانی! در بعد فردی، به رغم مشغله فراوانی که در حوزه های علمی و اجرایی داشتند، حقیقتا برای خانواده وقت می گذاشتند و به گذراندن ساعات فراغت با همسر و فرزندان اهتمام داشتند، به گونه ای که ما ابدا احساس کمبود نمی کردیم. از مطرح شدن و درگیر شدن با حواشی، به شدت پرهیز داشتند و حتی در دوره دوازده ساله مسئولیت مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، از اینکه دیده شوند و به اصطلاح در چشم باشند، می گریختند! به شدت ساده زیست، متواضع و بی تکلف بودند و با همه، با زبانی ساده و روان صحبت می کردند. بی تکلف سخن گفتن، واقعا از خصوصیات بارز این استاد بزرگ حوزه و دانشگاه بود و روی این مسئله مراقبت زیادی داشتند. همین شیوه هم بود که سخن و قلم ایشان را تأثیرگذار کرده بود. گذشته از این، دقیقا متوجه بودند که در جوامع علمی، شخصیتی در سطح ایشان باید چه جایگاهی داشته باشد، ولی اگر از سوی برخی ناآگاهان بی اعتنایی هایی می دیدند، توجه نمی کردند و دلگیر نمی شدند و برایشان مهم نبود که وقتی وارد مجلسی می شوند، کجا بنشینند. گلایه ای هم دارم و آن هم اینکه قدر و منزلت ایشان در جامعه ما، مثل بسیاری از بزرگان علم و اندیشه، شناخته نشد و رسانه های ما برای نشر افکار این مرد بزرگ، کوتاهی کردند! حوزه های علمیه هم در سکوت و انفعال خود، متفکر و عالمی را از دست دادند که در آینده، عظمت شخصیت وی بیشتر آشکار خواهد شد. بااین همه، خود ایشان سعی می کردند ارتباطشان را با مردم به خصوص جوانان و دانشجویان و طلاب، حفظ کنند. تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی نیز، در همین راستا صورت گرفت و ایشان اساسنامه دانشگاه و مبانی اولیه آن را شخصا نوشتند.

صاحب نظران درباره توان مدیریتی و قدرت اقناعی ایشان، فراوان سخن گفته اند. ارزیابی شما دراین باره چیست؟

همین طور است. ایشان توانایی عجیبی در کار و فعالیت در مجامع علمی، برنامه ریزی برای آن، تشخیص نیازهای سازمانی و به ویژه تأسیس دانشگاه و حلقه های علمی و پژوهشی داشتند و قوه مکالمه و مباحثه ایشان برای ارتباط فکری با دیگران، خارق العاده بود! در بحث با دانشجویان و طلاب، با آن جامعیت علمی، واهمه ای از سؤال کردن نداشتند و به همه هم سفارش می کردند که همین طور باشند. گفت وگو با قشرهای مختلف اجتماعی، به گونه ای که همگان زبان انسان را بفهمند و با او ارتباط برقرار کنند، کار ساده ای نیست، اما ایشان با تلاش فردی، به این قابلیت و مهارت دست یافته بودند.

اشاره کردید که بعد دوم شخصیت ایشان بعد علمی بود. دراین باره چه تحلیلی دارید؟

البته شاگردان ایشان در حوزه و دانشگاه، بهتر از من می توانند دراین باره صحبت کنند. ایشان در عمر پربرکتشان، هزاران دانشجو و طلبه را تربیت کردند که بسیاری از آنها، به مدارج بالای علمی رسیدند؛ برخی استاد دانشگاه و بعضی مرجع دینی در حوزه های علمیه داخل و خارج کشور هستند.

شیوه فعالیت علمی ایشان چگونه بود؟

ایشان قبل از اینکه در زمینه ای کار کنند، حتما تلاش های انجام شده در آن حوزه را با دقت مورد مطالعه قرار می دادند و سعی می کردند از آرا و نظرات دیگران استفاده کنند. از کارهای تکراری، به شدت پرهیز می کردند و ضعف ها و کمبودها و نواقص پژوهش ها را با دقت رصد می کردند که کاری بسیار مشکل و مستلزم برخورداری از صبر و شکیبایی علمی بالاست! متأسفانه در کشور ما، چون از لحاظ بانک های اطلاعاتی دچار ضعف هستیم و ارتباط دانشمندان و اساتید، سیستماتیک و پیشرفته نشده است و همکاری های علمی به خصوص در زمینه علوم انسانی، کم است و به همین دلیل پژوهش های علمی فردگرایانه است، بسیاری از پژوهشگران از کارهای هم خبر ندارند! با تمام این مشکلات، ایشان سعی می کردند شکاف های علمی حوزه تخصصی خود را بشناسند و با توجه دقیق به آنها، کار علمی کنند.

آیت الله واعظ زاده غیر از مجامع علمی داخل، در مجامع بین المللی نیز سخنرانی های تأثیرگذاری داشتند. از نحوه آمادگی ایشان برای این کار مهم، برایمان بگویید.

ایشان گاه برای ایراد یک سخنرانی، روزهای مستمر مطالعه می کردند تا محتوای سخنرانی شان، دقیق باشد. همواره با دست پُر در همایش های بزرگ داخلی و بین المللی شرکت و موضوعی ابتکاری را در جهت روشنگری میان مذاهب اسلامی مطرح می کردند. تلاش ایشان برای از بین بردن جهل و خرافات موجود میان مذاهب اسلامی، مثال زدنی بود؛ به همین دلیل هم مستمعین سخنرانی های ایشان، وجد و سرور خاصی پیدا می کردند و پس از پایان جلسات، خدمت ایشان می آمدند و سؤالات زیادی می پرسیدند. غالبا پس از سخنرانی، جلسات پرسش و پاسخ و مباحثه ای برگزار می شد که بسیار جذاب و پرمحتوا بود.

با تمام این تلاش ها، هرگز به مطرح شدن و کسب رتبه علمی و شهرت در مجامع علمی و احترام عمومی، توجه نداشتند! در انتشار علم و متون ارزشمند علمی، بسیار می کوشیدند و مراقب بودند که آثار منتشره، از مرز آموزه های اسلامی عبور نکنند و همواره به دانشمندان و علما، در این زمینه سفارش می کردند که مراقب باشند. در فرمایشات بزرگان و معصومین(ع) آمده که عالم هر قدر هم که دچار سختی و مشکلات باشد، باید به علم خود عمل کند و آن را به گوش همه برساند و از مخالفت ها نهراسد. ایشان در این زمینه نیز، موفقیت های بزرگی کسب کردند و از شجاعت علمی بی بدیلی برخوردار بودند.

تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی با توجه به حساسیت موضوع و فضای علمی کشور، قاعدتا کار بسیار دشواری بوده که آیت الله واعظ زاده موفق به انجام آن شده اند. ایشان با استفاده از چه شیوه هایی، این ایده خود را عملی کردند؟

در فضای علوم انسانی ایران، برای اینکه بتوان نظریه ای را به عمل تبدیل کرد، حقیقتا باید با مشکلات و موانع زیادی دست و پنجه نرم کرد؛ زیرا فرصت ها، لوازم و ابزار این کار، بسیار محدود است. مضافا بر اینکه رقابت و حسادت ها و حساسیت ها هم، دشواری کار را صدچندان می کند! یکی از موانع جدی در مجامع علمی ما، تنگ نظری است که باعث اتلاف استعداد و نبوغ اندیشمندان و دانشمندان ما می شود. افراد زیادی با هوش و استعداد و ذخیره های علمی گران بها در کشور ما هستند که بستر لازم برای استفاده مطلوب و رضایت بخش از آنها وجود ندارد، و عدم استفاده از تولید علم توسط این بزرگان آسیبی است که برای قرن ها نمی توان جبران کرد.

ایشان از نوادر علمی ایران و جهان بودند که توانستند نظریه علمی تقریب را به مرحله عمل برسانند و تا جایی که در توان داشتند، در اجرای آن کوشیدند که بزرگ ترین ثمره آن، تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی بود. تفکر تقریب مذاهب اسلامی و وحدت اسلامی، در اوایل قرن بیستم از جامعه الازهر مصر شروع شد و در شیعه نیز، بزرگانی چون: سیدجمال الدین اسدآبادی، آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی و آیت الله العظمی گلپایگانی، در این راه زحمات فراوانی کشیدند و خوشبختانه به توفیقاتی هم دست یافتند. بنده این توفیق را داشتم که اولین فصلنامه «رساله التقریب» را  که توسط مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی چاپ شد  به سفارش مرحوم ابوی، خدمت آیت الله گلپایگانی ببرم و تقدیم کنم.

طبعا هدف از تأسیس دانشگاه مذاهب اسلامی توسط آیت الله واعظ زاده، فراگیر و رسمی کردن اندیشه وحدت اسلامی بود. فکر می کنید ایشان در این مسیر، تا چه حد توفیق داشتند؟

من فکر می کنم که در این عرصه، توفیقاتشان زیاد بود. یکی از کارهای بزرگ مرحوم ابوی، این بود که توانستند نظریه وحدت و تقریب مذاهب اسلامی را در ایران و جهان اسلام نهادینه کنند و به این ترتیب، برنامه و دستاوردهای آن را ماندگار سازند. زمانی که یک نهاد علمی، اساسنامه مشخصی داشته باشد و جمعی از فضلا و متخصصان در تأسیس و ادامه و تثبیت آن نقش داشته باشند، می تواند تا صدها سال به فعالیت خود ادامه بدهد! ایشان برای عملی کردن نظریه علمی تقریب مذاهب اسلامی، دانشگاه مذاهب اسلامی را تأسیس کردند. ایشان از همان ابتدای تأسیس مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، می گفتند: این مجمع برای تولید فکر و اندیشه وحدت گرای اسلامی و سیاست گذاری در راستای آن، بسیار مناسب است، ولی مهم این است که این سیاست ها، در جایی به طور علمی ماندگار شوند. برخی مؤسسه یا آموزشگاه را پیشنهاد دادند، ولی ایشان از همان ابتدا، محکم روی این پیشنهاد ایستادند که باید یک دانشگاه بزرگ و معظم ساخته شود! حتی در فکر بودند که این دانشگاه، از نظر اندازه و اعتبار جهانی، به دانشگاه الازهر مصر پهلو بزند و دانشجویان و اساتید بین المللی، در آن حضور پیدا کنند؛ یعنی از کشورهای دیگر دانشجویانی بیایند و از اساتید خارجی، دعوت به عمل بیاید. ایشان در عین پایبندی عمیق به مذهب متعالی شیعه، به دلیل برخورداری از سعه صدر علمی بالا، در راه ترویج تفکر تقریب مذاهب اسلامی، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کردند. ابوی در عین حال که از تأسیس این دانشگاه وجد و سرور خاصی داشتند، اما همواره نگران بودند که این دانشگاه حتما با استانداردهای بین المللی مطابقت داشته باشد و این تطابق را حفظ کند تا دانشجویان از اقصی نقاط جهان، به ایران بیایند و تعامل و گفت وگو بین مذاهب مختلف، جنبه علمی تر به خود بگیرد. در جهانی که تلاش می شود با حرکت های ضددینی و افراطی وهابیت و تقویت اسلام هراسی در غرب، به چهره اسلام خدشه وارد کنند، خوشبختانه مردم ایران و دانشمندان و اندیشمندان ایرانی، از این گونه افراط ها مبرا هستند و به سطحی متعالی از درک، تفاهم و اجماع رسیده اند؛ به همین دلیل حضور دانشجویان مذاهب دیگر در دانشگاه تقریب مذاهب اسلامی در ایران، با مشکل جدی مواجه نیست.

ایشان قصد داشتند دانشگاه مذاهب اسلامی را محل گفت وگوی علمی بین مذاهب اسلامی کنند و از اندیشمندان دانشگاه های دیگر، دعوت به عمل آورند. خود بنده مدتی در خدمت آقای دکتر بی آزار شیرازی، مشاور امور بین الملل دانشگاه مذاهب اسلامی، بودم و مشاهده کردم که ظرفیت های مناسبی، برای بین المللی کردن این دانشگاه وجود دارد.

اشاره ای هم به توصیه های علمی ایشان به طلاب، دانشجویان و در نگاهی کلی تر، محققان داشته باشید؟

ایشان همواره دانشجویان و طلاب را به حفظ کامل قرآن کریم تشویق می کردند و تأکید داشتند که باید از نظر نگارش، تکلم، خواندن متون عربی و استفاده از مراجع و کتب مهمِ علمیِ زبان عربی، به این زبان تسلط کامل داشته باشند و کمتر به کتب ترجمه شده مراجعه کنند؛ زیرا امکان اشتباه در برداشتِ آنها وجود دارد. ایشان همچنین توصیه به آموختن زبان های بین المللی مثل: انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، اسپانیولی، چینی و روسی داشتند و می فرمودند: فرهنگ کشورهای اسلامی را به درستی بشناسید تا بتوانید با مردم آن کشورها تعامل صحیحی برقرار کنید. کارها و همکاری های مشترک علمی، از نظر ایشان کار بسیار مهمی بود و به مشارکت های علمی دو جانبه و چند جانبه اعتقاد زیادی داشتند و عملا خودشان هم در طول حیات، به این شیوه عمل می کردند.

پیمایش به بالا